
صامت بروجردی
شمارهٔ ۶۷ - فی المرثیه
۱
یا رسول الله حسینت بر زمین افتاده است
بر زمین کربلا از صدر زین افتاده است
۲
مانده در عالم شه دین بیمدد کار و غریب
کار او با ناله هل من معین افتاده است
۳
احتیاج حنجر خشک حسین تشنهلب
در جهان با خنجر شمر لعین افتاده است
۴
نزد دشمن از برای خواهش آب روان
احتیاج خسرو آب آفرین افتاده است
۵
از غم افتاده عامه از فرق حسین
تاج عزت از سر روحالامین افتاده است
۶
غافلی از آتشی کاندر خیام وی زدند
کاتش اندر خرمن دین مبین افتاده است
۷
تا سحرگاه قیامت قابل تعمیر نیست
این شکستی را که اندر پشت دین افتاده است
۸
آنکه کرده خضر را سیراب از آب حیات
تشنه بیسر در لب آب معین افتاده است
۹
چون کند با این غم و اندوه کز روز ازل
قرعه اقبال (صامت) اینچنین افتاده است
نظرات