صامت بروجردی

صامت بروجردی

شمارهٔ ۷ - زبان حال حضرت سکینه

۱

دریغ و درد که نگذاشتند جان پدر

تن مبارکت از آفتاب برادرم

۲

نداد شمر امان کز رخت نگاهی سیر

برای توشه شام خراب برادرم

۳

اگر به خواب رود بی‌تو دیده‌ام امشب

دگر ز روز جزایش ز خواب برادرم

۴

مرا که سوختن دل به اختیاری نیست

چگونه از سر آتش کباب بردارم

۵

برای گریه اگر کوفیان مجال دهند

بنای عالم امکان ز آب بردارم

۶

اگر به شام یزیدم به نزد خود طلبد

چگونه پاسوی بزم شراب بردارم

۷

کنم حکایت چوب و لب حسین (صامت)

به روز حشر چو سر از تراب برادرم

تصاویر و صوت

نظرات