
صامت بروجردی
شمارهٔ ۷۰ - و برای او همچنین
۱
کسی که در غم شاه شهید گریانست
به درد معصیتش اشک دیده درمانست
۲
عزای خسرو لب تشنه کی رود از یاد
همیشه اشک محبان به فکر طوفان است
۳
تنی که بر سر دوش رسول ماوی داشت
به خاک ماریه افتاده عور و عریانست
۴
به جای غسل سرنعش شاه تشنه جگر
هنوز تو سن اعدا بکار جولانست
۵
صبا به حضرت زهرا بگو که نعش
فتاده بیسروصدا پاره دربیابانست
۶
کسی ز شربت آبی نکرد یاری او
به کوفیان لعین با وجود مهمانست
۷
گلوی خشک سرش از بدن جدا کردند
کسی نگفت که این تشنه لب مسلمانست
۸
دل کسی به یتیمان آن جناب نسوخت
نگفت آل علی مستحق احسانست
۹
ز شرح ماتم مظلوم کربلا (صامت)
همیشه خون گر و درهم و پریشانست
نظرات