
صامت بروجردی
شمارهٔ ۵۴ - خیز کاین جای تو نیست
۱
نیست دردی که ز هر گوشه مهیای تو نیست
خیز کاین جای تو نیست
۲
شمیر نیلی کند که از ظلم رخ دختر تو
کودک مضطر تو
۳
مگر این سوخته دل دخت دلآرای تو نیست
خیز کاین جای تو نیست
۴
تنت امروز چنین سرمه صفت مینگرم
خاک عالم به سرم
۵
با خبر خواهرت از امشب و فردایت و نیست
خیز کاین جای تو نیست
۶
به جز از چشم من و چشمه زخم بدنت
جان به قربان تنت
۷
خون فشان چشم کسی بهر تماشای تو نیست
خیز کاین جای تو نیست
۸
غیر زنجیر که در بستن ما بسته کمر
ای شه تشنه جگر
۹
هیچکس نیست که دربند سروپای تو نیست
خیز کاین جای تو نیست
۱۰
خسروا (صامت) محزون ز عزایت شب و روز
گویند از ناله سوز
۱۱
کارزوئی به دلم غیرتمنای تو نیست
خیز کاین جای تو نیست
نظرات