
صامت بروجردی
شمارهٔ ۸ - ماده تاریخ
۱
داد کز بیداد کردون وز جفای آسمان
نیست یک دم خاطری آسوده از کید جهان
۲
راحت دنیا غم است و عشرت او ماتم است
شادیش در پی عزا باشد بهارش را خزان
۳
سال و مه دارد خیال کشتن خرد و بزرگ
روز و شب باشد به فکر صدمه پیر و جوان
۴
چون محمد ذاکر مظلوم دشت کربلا
دید دنیا را سراسر دار اندوه و فغان
نظرات