
صامت بروجردی
شمارهٔ ۱۹ - و برای او
۱
هر که به کف قوت صبح و شام ندارد
راحتی از زندگی به کام ندارد
۲
در بر اغیار و یار هیچ ندارد
مرد تهیدست احترام ندارد
۳
گر بود از نسل معن و حاتم وقاآن
نزد کسی اسم و رسم و نام ندارد
۴
شمع حیات وی از شماتت دشمن
جز نفسی بیشتر دوام ندارد
۵
هر که فقیر است غیر از آنکه بمیرد
زخم درون وی التیام ندارد
۶
دولت دنیا به خرج میرود امروز
کار به شیرینی کلام ندارد
۷
جامه چرکین فقر هر که به بر کرد
هیچ کسش رغبت سلام ندارد
۸
دهر چراگاه اغنیاست که هستند
همچو خری گو به سر لجام ندارد
۹
غیر خدا خوش به حال آنکه چو (صامت)
چشم تمنا ز خاص و عام ندارد
نظرات