صامت بروجردی

صامت بروجردی

شمارهٔ ۲۴ - و برای او

۱

گفت شه تشنه لبان زیر تیغ

آب ز شمشیر مرا آرزوست

از پی پرواز سر کوی یار

پر ز پر تیر مرا آرزوست

۳

کز غمت ای اکبر رعنا جوان

تا که بسوزم همه کون و مکان

آه جهانگیر مرا آرزوست

۵

طفل یتیم حسن مجتبی

گفت که ای عمه مرا کن رها

۶

جان کنم اندر ره عمم فدا

باغ جنان در بر شهزاده‌ها

اصغر بی‌شیر مرا آرزوست

۸

بست چو شمر از ره جور و ستم

سلسله بر بازوی صید حرم

۹

گفت از این سلسله زینب چه غم

همدم خود در ره شام خراب

ناله زنجیر مرا آرزوست

۱۱

(صامت) از این واقعه دردناک

زن به سر و جامه به تن ساز چاک

۱۲

تا شوی از این غم عظمی هلاک

بهر عزای شه دین زیر خاک

قوت تحریر مرا آرزوست

تصاویر و صوت

نظرات