سنایی

سنایی

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۰

۱

تا کی دم از علایق و طبع فلک زنیم

تا کی مثل ز جوهر دیو و ملک زنیم

۲

تا کی غم امام و خلیفهٔ جهان خوریم

تا کی دم از علی و عتیق و فلک زنیم

۳

دوریم از سماع و قرینیم با صداع

تا ما همی سقف به نوای سلک زنیم

۴

هرگز نبوده دفتر و دف در مصاف عشق

تیر امید کی چو شهان بر دفک زنیم

۵

تا کی ز راه رشک برین و بر آن رویم

بهر گل و کلالهٔ خوبان کلک زنیم

۶

تا کی به زیر دور فلک چون مقامران

از بهر برد خویش دم لی و لک زنیم

۷

دست حریف خوبتر آید که در قمار

شش پنج نقش ماست همین ما دو یک زنیم

۸

یک دم شویم همچو دم آدم و چنو

اندر سرای عشق دمی مشترک زنیم

۹

آن به که همچو شعر سنای گه سنا

میخ طناب خیمه برون از فلک زنیم

۱۰

بر یاد روی و موی صنم صد هزار بوس

بر دامن یقین و گریبان شک زنیم

۱۱

گرچه ستد زمانه چک و چاک را ز ما

آتش نخست در شکن چاک و چک زنیم

۱۲

طوفان عام تا چکند چون بسان سام

خر پشته در سفینهٔ نوح و ملک زنیم

۱۳

ای ما ز لعل پر نمکت چون نمک در آب

هرگز بود که زیور ما بر محک زنیم

۱۴

زین جوهر و عرض غرض ما همین یکیست

گرچه همی ز قهر سما بر سمک زنیم

۱۵

ما را طعام خوان خدا آرزو شدست

یک دم به پای تا دو سخن بر نمک زنیم

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۲۲۵

نظرات