
سنایی
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۳ - این چند بین را فضل بن یحیی بن صاعد هروی به سنایی فرستاد و در آن درخواست دیدار کرد
۱
هستی به حقیقت ای سنایی
در دیدهٔ عقل روشنایی
۲
مقبول همه صدور گشتی
این کار تو نیست جز خدایی
۳
آیم بر تو به طبع زیراک
دانم که به نزد من نیایی
۴
لیکن چکنم چگونه آیم
چون نیست خبر که تو کجایی
۵
معذورم اگر که میفرستم
نزدیک تو شعر ای سنایی
۶
هر کس که برد به بصره خرما
بر جهل خود او دهد گوایی
۷
چون آمدهای مرو ازیراک
ما را چو دو دیده می ببایی
تصاویر و صوت

نظرات