سنایی

سنایی

شمارهٔ ۱۰۱

۱

آنی که چو تو گردش ایام ندارد

سلطان چو تو معشوق دلارام ندارد

۲

چون دانهٔ یاقوت تو گل دانه ندارد

چون دام بناگوش توبه دام ندارد

۳

بادی نبزد در همه آفاق که از ما

سوی لب تو نامه و پیغام ندارد

۴

دادی ندهد عشق تو ما را که در آن داد

بی داد تو افراخته صمصام ندارد

۵

من در نرسم در تو به صد حیله و افسون

گویی قدم دولت من گام ندارد

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۳۸۷

نظرات