
سنایی
شمارهٔ ۱۱۷
۱
معشوق که او چابک و چالاک نباشد
آرام دل عاشق غمناک نباشد
۲
از چرخ ستمکاره نباشد به غم و بیم
آن را که چو تو دلبر بی باک نباشد
۳
در مرتبه از خاک بسی کم بود آن جان
کو زیر کف پای تو چون خاک نباشد
۴
نادان بود آنکس که ترا دید و از آن پس
از مهر دگر خوبان دل پاک نباشد
۵
روی تو و موی تو بسندهست جهان را
گو روز و شب و انجم و افلاک نباشد
۶
دامن نزند شادی با جان سنایی
روزی که دلش از غم تو چاک نباشد
تصاویر و صوت

نظرات