سنایی

سنایی

شمارهٔ ۲۲۴

۱

برندارم دل ز مهرت دلبرا تا زنده‌ام

ورچه آزادم ترا تا زنده‌ام من بنده‌ام

۲

مهر تو با جان من پیوسته گشت اندر ازل

نیست روی رستگاری زو مرا تا زنده‌ام

۳

از هوای هر که جز تو جان و دل بزدوده‌ام

وز وفای تو چو نار از ناردان آگنده‌ام

۴

عشق تو بر دین و دنیا دلبرا بگزیده‌ام

خواجگی در راه تو در خاک راه افگنده‌ام

۵

تا بدیدم درج مروارید خندان ترا

بس عقیقا کز دریغ از دیده بپراکنده‌ام

۶

تا به من بر لشگر اندوه تو بگشاد دست

از صلاح و نیکنامی دستها بفشانده‌ام

۷

دست دست من بد از اول که در عشق آمدم

کم زدم تا لاجرم در ششدره درمانده‌ام

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۴۳۵

نظرات