
سنایی
شمارهٔ ۲۲۷
۱
تا بر آن روی چو ماه آموختم
عالمی بر خویشتن بفروختم
۲
پاره کرده پردهٔ صبر و صلاح
دیدهٔ عقل و بصر بردوختم
۳
رایت عشق از فلک بفراختم
تا چراغ وصل را فروختم
۴
با بت آتش رخ اندر ساختم
خرمن طاعت به آتش سوختم
۵
اسب در میدان وصلش تاختم
کعبهٔ وصلش ز هجران توختم
۶
جامهٔ عفت برون انداختم
رندی و ناراستی آموختم
تصاویر و صوت

نظرات
هوتن هویت دوست