
سنایی
شمارهٔ ۲۳۶
۱
خیز تا در صف عقل و عافیت جولان کنیم
نفس کلی را بدل بر نقشِ شادِروان کنیم
۲
دشنهٔ تحقیق برداریم ابراهیم وار
گوسفند نفس شهوانی بدو قربان کنیم
۳
گر برآرد سر چو فرعون اندرین ره شهوتی
ما بر او از عقل، سدِّ موسیِ عمران کنیم
۴
در دل ار خیل خیال از سِحر، دستان آورد
از درخت صدق، روی صد عصا ثعبان کنیم
۵
بر بساط معرفت از روی باطن هر زمان
مُهرِ عِزِ لایزالی نقشِ جاویدان کنیم
۶
عشق او در قلب ما چون هست سلطانی بزرگ
نقشِ نقدِ ضربِ ایمان، نام آن سلطان کنیم
۷
پرده از روی صلاح و زهد و عفت بردریم
خانه را بر عقلِ رعنا یک زمان زندان کنیم
۸
عاشق و معشوق و عشق این هر سه را در یک صفت
گه زلیخا گه نبی گه یوسف کنعان کنیم
۹
روح باطن گر چو یوسف گم شدست از پیش ما
ما چو یعقوب از غمش دل خانهٔ احزان کنیم
۱۰
نار عشق و باد عزم و خاک دانش، آب جِرم
عالَم علمِ سنایی زین چهار ارکان کنیم
تصاویر و صوت

نظرات
نسترن
مشاهری