
سنایی
شمارهٔ ۲۳۹
۱
من نصیب خویش دوش از عمر خود برداشتم
کز سمن بالین و از شمشاد بستر داشتم
۲
داشتم در بر نگاری را که از دیدار او
پایهٔ تخت خود از خورشید برتر داشتم
۳
نرگس و شمشاد و سوسن مشک و سیم و ماه و گل
تا به هنگام سحر هر هفت در بر داشتم
۴
بر نهاده بر بر چون سیم و سوسن داشتم
لب نهاده بر لب چون شیر و شکر داشتم
۵
دست او بر گردن من همچو چنبر بود و من
دست خود در گردن او همچو چنبر داشتم
۶
بامدادان چون نگه کردم بسی فرقی نبود
چنیر از زر داشت او سوسن ز عنبر داشتم
۷
چون موذن گفت یک الله اکبر کافرم
گر امید آن دگر الله اکبر داشتم
تصاویر و صوت

نظرات