
سنایی
شمارهٔ ۲۷۹
۱
رو رو که دل از مهر تو بد عهد گسستیم
وز دام هوای تو بجستیم و برستیم
۲
چونان که تو از صحبت ما سیر شدستی
ما نیز هم از صحبت تو سیر شدستیم
۳
از تفّ دل و آتش عشقت برهیدیم
در سایهٔ دیوار صبوری بنشستیم
۴
ور زان که تو دل بردی ما نیز ببردیم
ور زان که تو نگشادی ما نیز ببستیم
۵
از عشوهٔ عشق تو بجستیم یکی دم
وز خار خمار تو همه ساله چو مستیم
۶
شبهای فراق تو ندیدیم نهایت
از روز وصال تو مگر باد به دستیم
۷
گر هیچ ظفر یابیم ای مایهٔ شادی
در خواب خیال تو به جز آن نپرستیم
۸
چونان که تو ببریدی ما نیز بریدیم
چونان که تو بشکستی ما نیز شکستیم
۹
زین بیش نخواهم که کنی یاد سنایی
با مات چکارست چنانیم که هستیم
تصاویر و صوت

نظرات