سنایی

سنایی

شمارهٔ ۳۰۵

۱

ز دست مکر وز دستان جانان

نمیدانم سر و سامان جانان

۲

ز بس کاخ شوخ داند پای بازی

شدم سرگشته و حیران جانان

۳

گشاد از چشم من صد چشمهٔ خون

دو بند زلف مشک افشان جانان

۴

اگر چه خود ندارد با رهی دل

هزاران جان فدای جان جانان

۵

چو زلف او رخ من پر شکن باد

اگر من بشکنم پیمان جانان

۶

نبیند روز عمر من دگر مرگ

اگر باشم شبی مهمان جانان

۷

سنایی تا سما گردان بود هست

همیشه در خط فرمان جانان

۸

بود همواره از بهر تفاخر

غلام و چاکر و دربان جانان

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۴۶۸

نظرات