سنایی

سنایی

شمارهٔ ۳۵۴

۱

ای دریغا گر رسیدی دی به من پیغام تو

دوش زاری کردمی در آرزوی نام تو

۲

از عتاب خود کنون پرم به بر گر بهر تو

پر بریده به بود تا مانم اندر دام تو

۳

می‌نبود آن رخ نصیب چشم‌، اکنون آمدم

تا صدف گردد مگر گوش من از پیغام تو

۴

نیست اندر تو چو یوم‌الحشر لهو و ظلم و لغو

همچو یوم‌الحشر بی‌انجام باد ایام تو

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۴۸۸

نظرات