
سنایی
شمارهٔ ۳۶۰
۱
ای کعبهٔ من در سرای تو
جان و تن و دل مرا برای تو
۲
بوسم همه روز خاک پایت را
محراب منست خاکپای تو
۳
چشم من و روی دلفریب تو
دست من و زلف دلربای تو
۴
مشکست هزار نافه بترویا
در حلقهٔ زلف مشکسای تو
۵
دل هست سزای خدمت عشقت
هر چند که من نیم سزای تو
۶
بیگانه شدستم از همه عالم
تا هست دل من آشنای تو
۷
چندانکه جفا کنی روا دارم
بر دیده و دل کشم جفای تو
۸
در عشق تو از جفا نپرهیزد
آن دل که شدهست مبتلای تو
۹
ای جان جهان مکن به جای من
آن بد که نکردهام به جای تو
تصاویر و صوت

نظرات