سنایی

سنایی

شمارهٔ ۳۶۲

۱

ای ببرده آب آتش روی تو

عالمی در آتشند از خوی تو

۲

مشک و می را رنگ و مقداری نماند

ای نه مشک و می چو روی و موی تو

۳

چشمکانت جاودانند ای صنم

نرگس آمد ای عجب جادوی تو

۴

تیر عشقت در جهان بر من رسید

غازیانه زان کمان ابروی تو

۵

زنگیانند آن دو زلف پای کوب

بلعجب اندر نظاره سوی تو

۶

با خروش و با فغان دیوانه‌وار

خاک پاشم بر سر اندر کوی تو

۷

هر کسی مشغول در دنیا و دین

دین و دنیای سنایی روی تو

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۴۹۱

نظرات

user_image
ابراهیمی
۱۳۹۴/۰۶/۰۴ - ۰۴:۰۹:۴۰
ای ببرده آب آتش روی تو ...خاقانی:بر سر کنم از عشق تو خاک همه کویای برده مرا آتش تو آب از رویمن عاشق زار تو چنانم که مپرستو لایق عشق من چنانی که مگوی