
سنایی
شمارهٔ ۳۷۲
۱
بردیم باز از مسلمانی زهی کافر بچه
کردیم بندی و زندانی زهی کافر بچه
۲
در میان کم زنان اندر صف ارباب عشق
هر زمان باز بنشانی زهی کافر بچه
۳
کشتن و خون ریختن در کافری
نیست هرگز بی پشیمانی زهی کافر بچه
۴
نیست بر درگاه سلطان هیچکس را دین درست
تا تو بر درگاه سلطانی زهی کافر بچه
۵
یوسف مصری تویی کز عشق تو گرد جهان
هست صد یعقوب کنعانی زهی کافر بچه
۶
در مسلمانی مگر از کافری باز آمدی
تا براندازی مسلمانی زهی کافر بچه
۷
با رخ چون چشمهٔ خورشید و زلف چون صلیب
تازه کردی کیش نصرانی زهی کافر بچه
۸
هر زمانی با سنایی در خرابات ای پسر
صد لباسات عجب دانی زهی کافر بچه
تصاویر و صوت

نظرات