سنایی

سنایی

شمارهٔ ۳۷۸

۱

زهی سروی که از شرمت همه خوبان سرافگنده

چرا تابی سر زلفین چرا سوزی دل بنده

۲

عقیقین آن دو لب داری به زیرش گور من کنده

مرا هر روز بی‌جرمی به گور اندر کنی زنده

۳

تن من چون خیالی شد بسان زیر نالنده

کنار من چون جیحون شد دو چشمم ابر بارنده

۴

یکی حاجت به تو دارم ایا حاجت پذیرنده

نتابی تو سر زلفین نسوزانی دل بنده

۵

جهان از تو خرم بادا بتا و من رهی بنده

پس از مرگم جهان بر تو مبارکباد و فرخنده

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۴۹۶

نظرات