
سنایی
شمارهٔ ۳۷۹
۱
از عشق آن دو نرجس وز مهر آن دو لاله
بی خواب و بیقرارم چون بر گلت کلاله
۲
خدمت کنم به پیشت همچون صراحی از جان
تا برنهی لبم را بر لبت چون پیاله
۳
تا روز ژاله بارد از چشم همچو رودم
آری نکو نماید بر روی لاله ژاله
۴
دارم هزار بوسه بر روی و چشم تو من
گر میدهی وگرنه بیرون کنم قباله
۵
مهمان حسن داری سیر از پی خرد را
مر تشنگان خود را ندهی یک پیاله
تصاویر و صوت

نظرات