
سنایی
شمارهٔ ۳۸۴
۱
سینه مکن گرچه سمن سینهای
زان که نه مهری که همه کینهای
۲
خوی تو برنده چون ناخن برست
گرچه پذیرنده چو آیینهای
۳
حسن تو دامست ولیکن ترا
دام چه سودست که بی چینهای
۴
من سوی تو شنبه و تو نزد من
چون سوی کودک شب آدینهای
۵
دی چو گلی بودی و امروز باز
خار دلی و خسک سینهای
۶
پخته نگردی تو به دوزخ همی
هیچ ندانی که چو خامینهای
۷
رو که در این راه تو تر دامنی
گویی در آب روان چینهای
۸
گفتمت امسال شدی به ز پار
رو که همان احمد پارینهای
۹
رو به گله باز شو ایرا هنوز
در خور پیوند سنایی نهای
تصاویر و صوت

نظرات