
سنایی
شمارهٔ ۳۸۵
۱
عقل و جانم برد شوخی آفتی عیارهای
باد دستی خاکیی بی آبی آتشپارهای
۲
زین یکی شنگی بلایی فتنهای شکر لبی
پای بازی سر زنی دردی کشی خونخوارهای
۳
گه در ایمان از رخ ایمان فزایش حجتی
گاه بر کفر از دو زلف کافرش پتیارهای
۴
کی بدین کفر و بدین ایمان من تن در دهد
هر کرا باشد چنان زلف و چنان رخسارهای
۵
هر زمان در زلف جان آویز او گر بنگری
خون خلقی تازه یابی در خم هر تارهای
۶
هر زمان بینی ز شور زلف او برخاسته
در میان عاشقان آوازهٔ آوارهای
۷
نقش خود را چینیان از جان همی خدمت کنند
نقش حق را آخر ای مستان کم از نظارهای
تصاویر و صوت

نظرات