سنایی

سنایی

شمارهٔ ۳۸۹

۱

ای کرده دلم سوختهٔ درد جدایی

از محنت تو نیست مرا روی رهایی

۲

معذوری اگر یاد همی نایدت از ما

زیرا که نداری خبر از درد جدایی

۳

در فرقت تو عمر عزیزم به سر آمد

بر آرزوی آنکه تو روزی به من آیی

۴

من بی‌تو همی هیچ ندانم که کجایم

ای از بر من دور ندانم که کجایی

۵

گیرم نشوی ساخته بر من ز تکبر

تا که من دلسوخته را رنج نمایی

۶

ایزد چو بدادست به خوبی همه دادت

نیکو نبود گر تو به بیداد گرایی

۷

بیداد مکن کز تو پسندیده نباشد

زیرا که تو بس خوبی چون شعر سنایی

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۵۰۰

نظرات