سنایی

سنایی

شمارهٔ ۴۱۵

۱

عشق و شراب و یار و خرابات و کافری

هر کس که یافت شد ز همه اندهان بری

۲

از راه کج به سوی خرابات راه یافت

کفرش همه هدی شد و توحید کافری

۳

بگذاشت آنچه بود هم از هجر و هم ز وصل

برخاست از تصرف و از راه داوری

۴

بیزار شد ز هر چه به جز عشق و باده بود

بست او میان به پیش یکی بت به چاکری

۵

برخیز ای سنایی باده بخواه و چنگ

اینست دین ما و طریق قلندری

۶

مرد آن بود که داند هر جای رای خویش

مردان به کار عشق نباشند سرسری

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۵۱۰

نظرات