سنایی

سنایی

شمارهٔ ۴۱۹

۱

ای سنایی چو تو در بند دل و جان باشی

کی سزاوار هوای رخ جانان باشی

۲

درّ دریا تو چگونه به کف آری که همی

به لب جوی چو اطفال هراسان باشی

۳

چون به ترک دل و جان گفت نیاری آن به

که شوی دور ازین کوی و تن‌آسان باشی

۴

تا تو فرمانبر چوگان سواران نشوی

نیست ممکن که تو اندرخور میدان باشی

۵

کار بر بردن چوگان نبود صنعت تو

تو همان به که اسیر خم چوگان باشی

۶

به عصایی و گلیمی که تو داری پسرا

تو همی‌خواهی چون موسی عمران باشی

۷

خواجهٔ ما غلطی کردست این راه مگر

خود نه بس آنکه نمیری و مسلمان باشی

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۵۱۲

نظرات