سنایی

سنایی

شمارهٔ ۴۲

۱

توبهٔ من جزع و لعل و زلف و رخسارت شکست

دی که بودم روزه‌دار امروز هستم بت‌پرست

۲

از ترانهٔ عشق تو نور نبی موقوف گشت

وز مغابهٔ جام تو قندیلها بر هم شکست

۳

رمزهای لعل تو دست جوانمردان گشاد

حلقه‌های زلف تو پای خردمندان ببست

۴

ابروی مقرونت ای دلبر کمان اندر کشید

ناوک مژگانت ای جانان دل و جانم بخست

۵

با چنان مژگان و ابرو با چنان رخسار و لب

بود نتوان جز صبور و عاشق و مخمور و مست

۶

پارسایی را بود در عشق تو بازار سست

پادشاهی را بود در وصل تو مقدار پست

۷

جز برای تو نسازم من ز فرق خویش پای

جز به یاد تو نیارم سوی رطل و جام دست

۸

شادی و آرام نبود هر کرا وصل تو نیست

هر کرا وصل تو باشد هر چه باید جمله هست

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۳۶۵

نظرات

user_image
یاسین
۱۳۹۵/۰۸/۰۷ - ۲۱:۲۳:۲۳
شادی و آرام نبود هر کرا وصل تو نیستهر کرا وصل تو باشد هر چه باید جمله هست