
سنایی
شمارهٔ ۶۰
۱
چون درد عاشقی به جهان هیچ درد نیست
تا درد عاشقی نچشد مرد مرد نیست
۲
آغاز عشق یک نظرش با حلاوتست
انجامِ عشق جز غم و جز آه سرد نیست
۳
عشق آتشی ست در دل و آبی ست در دو چشم
با هر که عشق جفت است زین هر دو فرد نیست
۴
شهدیست با شرنگ و نشاطیست با تَعَب
داروی دردناک است آن را که درد نیست
۵
آنکس که عشق بازد، جان بازد و جمال
بنمای عاشقی که چو من روش زرد نیست
تصاویر و صوت

نظرات
سادات
حمیدرضا شکارسری