
سنایی
شمارهٔ ۸۳
۱
ساقیا می ده که جز می عشق را پدرام نیست
وین دلم را طاقت اندیشهٔ ایام نیست
۲
پختهٔ عشقم شراب خام خواهی زان کجا
سازگار پخته جانا جز شراب خام نیست
۳
با فلک آسایش و آرام چون باشد ترا
چون فلک را در نهاد آسایش و آرام نیست
۴
عشق در ظاهر حرامست از پی نامحرمان
زان که هر بیگانهای شایستهٔ این نام نیست
۵
خوردن می نهی شد زان نیز در ایام ما
کاندرین ایام هر دستی سزای جام نیست
۶
تا نیفتد بر امید عشق در دام هوا
کاین ره خاصست اندر وی مجال عام نیست
۷
هست خاص و عام نی نزدیک هر فرزانهای
دانهٔ دام هوا جز جام جان انجام نیست
۸
جاهلان را در چراگه دام هست و دانه نی
عاشقان را باز در ره دانه هست و دام نیست
تصاویر و صوت

نظرات
فاطمه یاوری