
سنایی
شمارهٔ ۹۳
۱
ایام چو من عاشق جانباز نیابد
دلداده چنو دلبر طناز نیابد
۲
از روی نیاز او همه را روی نماید
یک دلشده او را ز ره ناز نیابد
۳
بگداخت مرا طرهٔ طرارش از آن سان
پیشم به دو صد غمزهٔ غماز نیابد
۴
چونان شدهام من ز نحیفی و نزاری
کز من به جز از گوش من آواز نیابد
۵
رفتست بر دوست نیاید بر من دل
داند که چنو یک بت دمساز نیابد
۶
گشتست دل آگاه که من هیچ نماندم
زان باز نیاید که مرا باز نیابد
تصاویر و صوت

نظرات