
سنایی
شمارهٔ ۱۳
۱
ای که هفت اقلیم و چار ارکان عالم را به علم
همچو هفت آبا تو دربایی و چون چار امهات
۲
هفت ماه آمد که از بهر تقاضای صلت
کردهام بر درگهت چون دولت و دانش ثبات
۳
بارها در طبعم آمد کان چو گوهر شعرها
از زکات شعر گیرم تا مگر یابم نجات
۴
باز گفتم کابلهی باشد که در دیوان شرع
چون مجرد باشد از زر نیست بر گوهر زکات
۵
تا بیابی گر بخواهی از برای حج و غزو
در مناسک حکم حج واندر سیر رسم غزات
۶
دشمن جاه تو بادا پی سپر همچون منا
حاسد صدر تو بادا سرنگون همچون منات
۷
تا بدان روزی که قاضی خلق باشد پادشا
در جهان دین تو باشی مفتی و اقضی القضات
۸
باد صد چندین ترا عمر ای فتی تا از سخات
این امید از تو وفا گردد مرا پیش از وفات
تصاویر و صوت

نظرات