
سنایی
شمارهٔ ۱۹۳
۱
ای کاشکی ز مادر گیتی نزادمی
یا پس چو زاده بودم جان را بدادمی
۲
چون زادم و ندادم جان آن گزیدمی
کاندر دهان خلق به نیکی فتادمی
۳
نیکو چو نیست یافتمی باری از جهان
آخر کسی که رازی با او گشادمی
۴
امروز بس زدی پس و بسیار بدترم
فردا مباد گر بود او من مبادمی
تصاویر و صوت

نظرات