سنایی

سنایی

شمارهٔ ۲۰۶

۱

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی

نروم جز به همان ره که توام راه نمایی

۲

همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم

همه توحید تو گویم که به توحید سزایی

۳

تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری

احد بی زن و جفتی ملک کامروایی

۴

نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت

تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی

۵

تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی

تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی

۶

بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی

بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی

۷

بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی

بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی

۸

نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی

نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی

۹

نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی

نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی

۱۰

همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی

همه نوری و سروری همه جودی و جزایی

۱۱

همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی

همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی

۱۲

احد لیس کمثله صمد لیس له ضد

لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی

۱۳

لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید

مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۶۵۸

نظرات

user_image
پردیس
۱۳۹۱/۰۷/۰۴ - ۱۴:۲۲:۵۵
من نیز با آقای محمدموافقم زیرا ذکر برای یاد و نام خدا یا یار(عشق) استفاده شود بهتر است تا برای ترس از جهنم یا هر چیز دیگر. تشکر از خدماتی که در خدمت مردم قرار میدهید.
user_image
شاهرخ
۱۳۹۱/۰۷/۲۶ - ۱۰:۱۳:۰۶
عارف وشاعر بزرگی است که افتخار تمام عالم است .به نظرم به یک هزارم دنیا و ادراک این بزرگان هم راه نبرده ایم بنابراین بهتر است در میدان بزرگان و نکته دانان سخن بسیار سنجیده گوئیم. ممنون
user_image
حامد
۱۳۹۱/۰۹/۱۰ - ۱۰:۰۷:۵۰
من هم با شاهرخ موافقم. چه بسا ادراکی که ما رهی به آن نبرده ایم. بسی بی انصافی است که گمان بریم عارفی چون سنایی از ترس دوزخ خدا را حمد می گفته. مصرع آخر تصویری است از نهایت عذابی که عوام می توانند تصور کنند.
user_image
شایان
۱۳۹۱/۰۹/۲۶ - ۱۰:۵۹:۴۳
من با پردیس خانم موافقم ذکر برای یادونام خدا استفاده میشود نه ترس از جهنم یاچیز دیگه ای
user_image
ناشناس
۱۳۹۱/۱۱/۲۷ - ۰۰:۳۸:۳۲
شعر های عرفانی سنایی انسان را به سوی معشوق خود سوق می دهد وجای شکرش باقیست که ایران دارای شاعرانی همچون این بزرگ مردان است
user_image
احسانی راد
۱۳۹۲/۰۱/۱۸ - ۰۳:۲۵:۱۵
نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجتبه نظرم این مصرع ازنظر وزنی دارای اشکال است.
user_image
دانایی
۱۳۹۲/۰۱/۲۸ - ۰۰:۳۰:۳۵
جناب احسانی راد تو مصراع مورد نظرتون در پایان «فرزندت» هجای بلند «دَت» جایگزین دو هجای کوتا مثل «دَ + تُ» شده . به این کار در عروض میگن اختیار تسکین. وزن مصراع خالی از اشکاله.
user_image
مینا
۱۳۹۲/۰۳/۰۲ - ۰۴:۴۴:۵۰
سنایی شوریده غزنه ای اییتکه درقصایدش به مضامین اخلاقی روی آورده و در غزلهایش به مضمون های عاشقانه و عارفانه و حتی الهام .بیت اول اهدنا الصراط المستقیمیست به زبان وی
user_image
عابدی
۱۳۹۲/۰۹/۱۳ - ۰۷:۲۵:۴۶
سنایی عارف بزرگی است که بندهای اطاعت وفرمانبرداری ازسلاطین وارباب زر و زور را ازهم گسیخته وباب عشق وعرفان را برای اولین بار در دربار شاهنشاهان غزنه که زیادتر از 400 شاعر که مدیحه سرا بوده اند، باز نموده است. مولانا جلال الدین بلخی رهرو او بوده که میگوید:عطار روح بود وسنایی دو چشم او ما ازپی سنایی وعطار میرویمحیف است که این عارف بزرگ را دست کم گرفت و او را بیمقدار جلوه داداو در حالیکه به اوج عشق سیر وسلوک داشت،بازهم خود را انسان دانسته ودر تحقق اهدنا الصراط المستقیم گام بر داشته و رهروانش را ازدوزخ بیم داده وبر حذر میداشت.
user_image
هادی
۱۳۹۳/۰۱/۳۰ - ۱۶:۵۱:۵۸
بزرگان سنایی را شاعر و عارفی نامی دانسته اند. شرط انصاف و مروت نیست از اهل دلی چون را به چالش بکشیم که در تخصص و شناخت ما نیست.
user_image
قاسم
۱۳۹۳/۰۴/۱۶ - ۰۴:۱۳:۰۳
سلام . عزیزان روزی که سنایی به دربار سلطان دعوت شده بود تا برای سلطان مدیحه سرایی کند قبل از رفتن به دربار به حمام میرود وقتی که از حمام خارج میشده اتفاقی صحبت دو نفر تون تاب ( مسئول آتشدان حمام ) را میشنود که از سنایی حرف میزنند یکی از آنها میگوید خدا سنایی را لعنت کند دیگری میپرسد چرا؟ جواب میدهد که خداوند چنین نعمت بزرگی به سنایی داده اما او مدح سلطان میکند نه خدا. سنایی وقتی این مکالمه مابین آن دو را میشنود راهی مسجد شده توبه میکند که ««به پای جانب آنکس برو که پایت داد»» ... واین شعر را میسراید و خداوند حتما قبول کرده که نام سنایی چنین بزرگ شده پس از ترس جهنم شعر نگفته .
user_image
امیر
۱۳۹۳/۰۶/۰۴ - ۰۵:۰۶:۰۰
ای خدا . ای خدای بزرگ این شعر واقعا عالی هرکسی این شعر بخونه به بزرگی خدا پی میبره .سنایی روح ات شاد
user_image
دکتر حسین میدانی نوش آبادی
۱۳۹۳/۰۷/۰۳ - ۰۴:۰۵:۴۵
با سلاماشعار شاعر گرانقدر سنایی خلاصه ای از معارف الهی و شناخت برخی از صفات خداوند تبارک و تعالی است.روحش شاد.
user_image
علی
۱۳۹۳/۰۸/۰۳ - ۰۸:۱۳:۴۹
"نتوان شبه تو جستن" صحیح میباشد.
user_image
زهرا
۱۳۹۳/۰۸/۰۹ - ۱۳:۰۰:۲۹
مرحوم سنایی از بزرگ مردان شعر وادب فارسی است به نظر من درست نیست که شعر اون بزرگ مردو برای مصرعی که شاید مفهوم دیگه ای داشته باشه یا منظور سنایی از اوردن اون مصرع چیز دیگه زیر سوال ببریم این شعر از زیباترین اشعار در وصف خداست
user_image
حمید شیروانی
۱۳۹۳/۰۹/۰۸ - ۱۸:۲۷:۴۰
سلام ؛عرفا منبعی بغیر از وحی و کلام خداوند متعال و ارشادات معصومین علیهم السلام ندارند. در اینجا نیز سنائی (ره) توصیفات خداوندی از خود را بصورتی کاملا زیبا و بلیغ بیان نموده است. درخواست دوری از دوزخ یکی از هزاران فرازی است که در قرآن کریم به سالک راه حق آموزش داده میشود.
user_image
بشیراحمد قاریزده
۱۳۹۳/۱۱/۲۱ - ۰۵:۴۱:۴۳
بهشت مهمانخانه الله (ج) است و دوستداران خداوند شایق و لایق آنست و از جهنم دوری گزستن و بعید شدن آرزو هر مسلمان است چون مهمانخانه ابلیس است و سنائی صاحب در آخر دعا کرده است و شعرش را خاتمه داده که یک کار بزرگ و نیک است.
user_image
راری
۱۳۹۳/۱۲/۰۳ - ۰۸:۳۵:۵۳
عارف و شاعر بزرگی است شاید منظور ثنایی چیز دیگری بوده پس لطفا الکی حرف نزنید
user_image
حمید
۱۳۹۳/۱۲/۰۴ - ۰۳:۲۶:۵۷
اصلا با نظر دوستان موافق نیستم چون.منظور شاعر اینجا القای بیم و امید هستش ک امیدش توحید خدا و بیمش دوزخ،،،،
user_image
مهدی جاوید
۱۳۹۳/۱۲/۲۰ - ۱۶:۴۴:۴۳
دوستان سنایی مثلث عرفان هستش و ما در حدی نیستیم که بخواهیم اظهار نظر کنیم درباره این عندلیب بوستان بلاغت و فصاحت ولی به نظر من این شعر دقیقا همون نماز هستش که به زبان فارسی و با شعر گفته شده کسانی که میخان نماز و فارسی بخونن این شعر رو حفظ کنن
user_image
محمد
۱۳۹۴/۰۲/۱۹ - ۰۳:۵۴:۲۶
به نظر حقیر بهتراست بجای اینکه ما درمورد موحد وعارف بزرگی چون حکیم سنائی نظر بدهیم درمورد خودمان نظر بدهیم که تاچه حدمانند این بزرگان درطریق توحید قدم برداشته ایم.
user_image
ایرج
۱۳۹۴/۰۳/۰۴ - ۰۰:۳۰:۴۴
چرا همه ی ابیات رو که در مدح حضرت باریتعالی است نادیده گرفته و با توجه به بیت آخر حکم صادر میکنید من که شیفته ی آهنگ شعر شدم چقدر موزون بدون اینکه بخواهیم از ابتدا تا انتها آهنگش را با تمام وجود بدون آلت و ابزار موسیقی حس میکنیم
user_image
ناشناس
۱۳۹۴/۰۴/۰۹ - ۰۹:۵۹:۴۹
با احترام به ساحت بلند ادب ایران زمینهمهء ما, "حس درون" را اولین عامل ایجاد شعر, و جملات دارای حس را بعنوان ساده ترین تعریف شعر می پذیریم, پس خرده گرفتن به حس یک شاعر جایز نیست. چرا که هیچ تفسیری از زبان من (مخاطب و مفسر) ضامن معتبری برای بیان حس و حال یک شاعر در هنگام سرودن یک قطعه شعر نیست. با اینکه میدانیم این قطعه, در مدح و ثنا ی باریتعالی سروده شده اما هیچ اطمینانی نداریم که از ترس بوده یا از عشق...
user_image
امید
۱۳۹۴/۰۵/۰۴ - ۰۴:۲۸:۱۱
همه علمی ز ریزد همه حسنی ز تو خیزدکه سنایی و سرودش به سنای نو بخیزد
user_image
امیر شهسواری
۱۳۹۴/۰۸/۱۸ - ۱۴:۳۰:۱۸
بیت آخر همان وقناعذابا نار است که ازخداوند خواستاریم
user_image
سحر
۱۳۹۴/۰۹/۲۹ - ۱۲:۳۷:۳۴
به نظر من این شعر واقعا عالیست وصفات خداوند را چه زیبا در قالب شعر بیان کرده است کسی میتواند آنرا درک کند که به ربوبیت و ذات پاک حق تعالی ایمان راسخ داشته باشد.
user_image
حامد
۱۳۹۴/۱۰/۰۱ - ۱۶:۲۶:۰۸
انقدر شعر زیباست که گفتن هر نکته ای خطاستحافظ و مولوی میتونن شرح این شعر رو بگن که تو این دنیا نیست
user_image
سوشیانت
۱۳۹۴/۱۰/۰۳ - ۱۴:۵۲:۰۸
لب ودندان سنایی همه توحیدتوگوید،احدی تو صمدی تو همه فانی تو بقایی
user_image
سوشیانت
۱۳۹۴/۱۰/۰۳ - ۱۴:۵۹:۱۶
سنایی گفت باید اینطورمیگفتم:لب ودندان سنایی همه توحیدتوگوید؛احدی توصمدی تو همه فانی توبقایی
user_image
مجتبی
۱۳۹۴/۱۱/۲۴ - ۰۳:۴۳:۳۶
شاید دلیل ان گذشته سنایی است.آنطور که نقل شده جوانی این شاعر بزرگ بیشتر در حمد وثنای امرای غزنوی و کمی لاابالی گری گذشته است.سنایی شبیه فضیل ایاض از گذشته خود می گریزد .اگر چه در نیمه دوم عمر خویش متحول شده ولی گذشته نه چندان روشن، او را می آزارد.به هر روی این شعر فاخر هم از سر نیاز است وهم از روی عشق. اگر در مناجات ها دقت کنید وقتی شخص مضطر خدا را می خواند هر بار اورا با نامی متفاوت صدا کیزند گویی در اینجا نیز این اتفاق رخ داده است.
user_image
محمدصادق نائبی
۱۳۹۵/۰۳/۱۱ - ۰۱:۵۰:۳۵
این مصرع از نظر وزنی سکته دارد:"نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت"درستش این است:"نه نیازت به ولادت، نه به فرزند، تو حاجت"یعنی تو به فرزند نیاز نداری.
user_image
جلال
۱۳۹۵/۰۵/۲۲ - ۱۴:۵۹:۳۹
از جدایی و دوری ، جهنم تر وجود ندارد. چه برای سنایی چه برای نیچه
user_image
عرفان
۱۳۹۵/۰۹/۰۲ - ۰۲:۱۶:۰۸
بنده ی حقیر با جناب سوشیانت موافقم ، حکیم سنایی در تمام شعرهایش عشق به خدا را نشان میدهد ، حکیم سنایی در بیت اخر ترس از عواقب گذشته ی پوچ خود را نشان میدهد ، منظورش این است که لب و دندان سنایی ذکر تو میگوید شاید که بخشش و رحمتت مرا از عواقب گناهانم نجات دهد .
user_image
هادی
۱۳۹۶/۰۵/۳۱ - ۰۵:۵۶:۱۵
به نظر بنده اول دوزخ رو از دید سنایی باید تفسیر کرد.برای عارف فراق و دوری از یار که همان خداوند است از آتش دوزخ که مد نظر ماهاست بدتره مقصود از دوزخ همیشه اتش نبوده
user_image
مسعود
۱۳۹۶/۰۷/۲۷ - ۱۳:۳۳:۴۲
عرض سلام و ادب و احترام خدمت تک تک دوستانبا احترام و عنایت به نظرات شما ،باید عرض کنم که حتی حضرت علی » ع« هم از آتش قهر خدا بیم داشته و وقتی آدمی به بزرگی حضرت علی «ع» که با آنهمه بزرگی و ،،،، بیم داشته ،سنایی جای خود،،بیم داشتن به معنای آن نیست ک حتما خطایی مرتکب شده ،بلکه یک نوع استغفار است ، جوری که در احادیث و روایات داریم که بسیار استغفار کنید ، استغفار یک نوع اعتراف به قدرت خداست، یک مرحله عبودیته،
user_image
سام
۱۳۹۶/۱۰/۱۰ - ۱۴:۵۹:۰۴
خاطرم هست خبرنگاری از یکی از بزرگان سئوالی پرسید: " چه آرزویی دارید؟"
پاسخ: " بروم به بهشت. آنزمان برای من این جواب،
پاسخی سطح پایین بنظر آمد.ولی بعد از چندین سال فهمیدم که جوابی کامل بوده.کسی که به بهشت میرود یعنی موفق به جلب رضایت و خوشنودی خدای خود شده.حکیم سنایی هم رهیدن از آتش جهنم را رستگاری میداند که اگر آتش دوزخ بر من حرام شود یعنی در بارگاه او حرمت دارم .""گفتیم : ای آتش بر ابراهیم سرد و سالم باش "" 69-انبیا""سلام بر ابراهیم"" 109-صافات
user_image
بهنام
۱۳۹۶/۱۲/۱۵ - ۰۵:۳۷:۳۳
لب و دندان سنایی همه توحید تو گویدمگر از آتش دوزخ بودش روی رهاییسلام با احترام به محمد و پردیس به نظر من آقای سنایی اینجا منظورش این نیست که از ترس آتش ذکر خدا بگوید بلکه داره میگه حتی در آتش دوزخ هم باشم توحید خدا می گویم اگر آتش دوزخ به لب و دندانم رهایی بدن.
user_image
مسعود
۱۳۹۶/۱۲/۱۷ - ۰۹:۳۵:۰۴
همان صفاتی که در قران به الله نسبت داده شدهاینجا شاعر همان توصیف را در قالب نظم ارائه میدهد.در ضمن دراین شعر شاعر ،از طرفی خدا رو غیر قابل وصف میداندو از طرف دیگر به او صفاتی را منتسب میکند.
user_image
عرفان بلوچ
۱۳۹۷/۰۱/۰۷ - ۱۹:۵۰:۴۵
حقیرتر از آنم که راجع به شعر حکیم سنایی نظر دهم اما پس از تلمظ در جمع دوستان برآن شدم که عارض شوم دوزخ نمود مکر و فریب شیطان که آدمی را دشمن قسم خورده است بوده و حکیم تنها راه رستگاری از آن را ذکر صفات پروردگار عالم معرفی نموده و به حق هم که چه زیبا بیان نموده اند.
user_image
بی نام
۱۳۹۷/۰۱/۲۷ - ۱۹:۳۷:۳۲
سر تعظیم فرود می آوریم به پیشگاه جناب شاهرخ احسنت به تو بزرگواردرود و صد درود بر شما غیر از حق نگفتید استاد
user_image
مرتضی حصیبی
۱۳۹۷/۰۳/۱۵ - ۰۱:۴۴:۰۸
جامه ی ترس بریدیم و دوختیم و بر تن سنائی کردیم. هر نخواستن ناشی از ترس نیست. طرف عاشقه میخواد پیش معشوقش باشه . در دوزخ این امکان رو نداره چه آتشی در کار باشه چه نباشه .
user_image
نادر..
۱۳۹۷/۰۳/۱۵ - ۰۲:۱۷:۵۰
فکر دوزخِ جدایی به راستی ترس هم دارد.. اما:گفت که ای نزار من خسته و ترسگار منمن نفروشم از کرم بنده خودخریده را...
user_image
یاسین
۱۳۹۷/۰۳/۲۵ - ۱۷:۲۹:۴۰
واقعا مایه تاسف هست. کسانی که حتی در حد دبیرستان سواد ادبی ندارند این شعرو قضاوت می‌ کننددربیت آخر مگر به معنای شاید هست
user_image
حسین،۱
۱۳۹۷/۰۳/۲۶ - ۰۰:۰۳:۴۲
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمیتو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثناییبری از رنج و گدازی بری از درد و نیازیبری از بیم و امیدی بری از چون و چراییبری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهیبری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی،،،در خیال از تو بتی ساخته ایم
user_image
مسعود عالم پور رجبی
۱۳۹۷/۰۴/۰۹ - ۰۹:۲۹:۰۲
بنده به عنوان یک شاعر بقدری این غزل زیبای استاد سنایی را دوست دارم که با بضاعت ناچیز خود نظیره ای سروده ام که تقدیم اصحاب نظر می نمایم تا چه باشد و چه در نظر آید : خداونـد جـهانمَلِکا ، بنده‌ نوازا ، که خداوندِ جهانی ز ِتـو پیـدا همه عـالم ، همه جسمند و تو جـانیچه کُند دیده اگر پـَرتـو ِخورشید نبیند تـو همان ذاتِ مُنیری که به صد جلوه عیانی« تو کریمیّ و رحیمی، تو عظیمیّ و حکیمی » چه بگویم تو کدامی که هم اینیّ و هم آنیبه کدامین صفت ای شه سخن از وصفِ تو گویم که در این وادیِ حیرت ، نه زبانی نه بیانیتو در اندیشه نگنجی که برونی ز ِتصوّر تو فراتر ز زمانی ، تو فزون‌ تر ز مکانینه من آنم که زِخوانِ کرَمَت دست بشویَم نه تو آنی که گدا را زِدرِ خویش بـِرانیهمه فانیّ و تو باقی تو به فریاد رَس آن دم که نمانَـد به جهان جز تو نه نامی نه نشانیتـو نَـبَندی درِ رحمت به کسی از سرِ احسان نَبُوَد جز تو اِلاها ، نه امیدی نه توانیدل ِ« مسعود » ز ِعشق تـو تپَـد دمبدم ای جان که تو جانان ِجهانیّ و مرا روح و روانی
user_image
nabavar
۱۳۹۷/۰۴/۰۹ - ۱۳:۱۸:۴۴
مسعود گرامیشعر شما وزین و بی عیب است حیف است طبعی این چنین والا، پیرو دیگر شاعران باشد شعری بیشتر به دل می نشیند که سخن تازه ای ، ابداعی و یا دگر گونه سخنی در آن باشد.در حاشیه ی قبلی نوشتم : در خیال از تو بتی ساخته ایم.این نسبت ها را در خیال به خداوند می دهیم . دیگران گفتند و ما تبعیت می کنیم. اگر تابع نباشی ، خودت باشی ، مستقل باشی، حتماً جلوه ای شاعرانه خواهی داشت زنده باشی
user_image
محمود
۱۳۹۷/۰۵/۰۹ - ۲۳:۵۶:۰۱
بهتر است که قضاوت شاعران را به اهلش بسپاریم و به این شعر حکیمانه بیاندیشیم که سرشار از توحید و بندگی الله است و موید سخنان و دعای اهل بیت
user_image
محسن ، ۲
۱۳۹۷/۰۵/۱۰ - ۰۶:۰۲:۱۹
محمود جان شما هم دیگران را به قضاوت نشسته ای همه محق هستند نظر خویش را بیان کنند، و شما نیز ولی دهان باز کردن با هدف بستن دهان دیگران شایسته نیست.
user_image
سینا
۱۳۹۷/۰۵/۱۰ - ۱۵:۱۸:۴۹
جناب محسن 2/حسین 1شما هم به قضاوت نشستید!چنانکه همین الان من.ولی این حرف ناپخته ای است که به بهانه "دیگران را به قضاوت نشستن" اجازه ندهیم کسی از کسی انتقاد کند. آن هم انتقادی وارد.انسان ها عقل دارند ولی درکشان متفاوت است و قضاوت دیگران و انتقاد از آنان اگر اصولی و قاعده مند باشد سبب افزایش درک همگانی می شود و لحظات زندگی اگر جز با افزایش درک و اگاهی یا بندگی خدا بگذرد زیان و خسارت محض است.
user_image
کیوان
۱۳۹۷/۰۷/۰۷ - ۲۲:۲۱:۳۶
درود بر گرامییانی که هنوز به ادب علاقه مندند. من نمی توانم بفهمم چرا ترس جهنم به عنوان کاستی از ارزش تفکر فردی از جمله سنایی می گردد به نظر این حقیر باید اندیشه هایی که بدون دلیل و منطق شاید یا منطقی دیگر به ما القا گردیده بازخوانی و بازاندیشی کرد. از جمله اینکه ترس از جهنم بد و طمع بهشت زشت است. این نمونه بسیار کوچکی از اندیشه های رایج اما بی دلیل که در جامعه ای رایج است
user_image
حسین
۱۳۹۷/۰۸/۱۱ - ۰۴:۲۳:۴۴
“نتوان شبه تو جستن” صحیح میباشد. تو رحیمی در ابتدا صحیح است.
user_image
محمود
۱۳۹۷/۰۸/۲۷ - ۱۶:۵۵:۰۶
سلام جای تاسف است که بعضی دوستان که منظور این مرد بزرگ و شاعر پر آوازه را درنیافتند حرفای بی ربطی نوشتند کجا شاعر گفته به خاطر ترس از جهنم ذکر میگه؟؟بری از بیم و امیدی یعنی درخدا ترس و امید راه نداره واو اجل از بیم و امید هست و بیم و امید صفت مخلوق هست و خالق از آن مبرااست
user_image
سوسن
۱۳۹۷/۰۹/۱۰ - ۱۶:۴۱:۰۸
سلام به همه دوستان فکر میکنم بهتره دقت بیشتری بشه و به نسخه های اصلی مراجعه متخصصانه تری بکنیم . من خودم را لایق این اظهار نظر های تخصصی نمی دانم ولی فضولتا نکاتی را ذیلا عرض میکنم به امید اینکه در مراجعه های علمی و دقیق مورد بررسی قرار گیرند1-در بیت 7 مصراع دوم با عنایت به وزن و آهنگ مصراع اول ،عبارت "بری از صورت و رنگی " شاید در اصل بوده " بری از صوت و شنیدن " 2-در بیت 8 مصراع دوم همانطور که دو نفر از دوستان قبلا فرموده بودند "شبه تو جستن " صحیح تر به نظر میرسد 3-در بیت دهم مصراع دوم تا آنجا که من از کتابهای درسی دوران نوجوانی به یاد دارم نوشته شده بود " همه جودی و سخائی "
user_image
کورش
۱۳۹۷/۱۰/۰۷ - ۱۵:۳۲:۲۶
سلام
user_image
سوسن
۱۳۹۷/۱۰/۲۰ - ۰۳:۰۸:۲۷
آقای کوروش سلام اگر حافظ رو قبول دارید از حافظ جوابتون رو میدم:چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست / سخن شناس نه ای جان من خطا اینجاست.
user_image
قاسم
۱۳۹۷/۱۱/۱۸ - ۰۴:۵۲:۲۶
ادراکات بزرگانی مانند سنائی با ادراکات انسانهای عادی متفاوت است مخصوصا زمانی که در حال ذوق و جذبه ادراکات باطنی خود را در غالب شعر بیان می کنند و در اینجا منظور از دوزخ آن دوزخی نیست که همه می دانند بلکه منظور آن دوزخ است که فرمود :حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهرکنایتیست که از روزگار هجران گفت
user_image
بابک چندم
۱۳۹۷/۱۱/۱۸ - ۰۹:۲۹:۴۹
@ قاسممفرد: درکجمع: ادراک
user_image
بابک چندم
۱۳۹۷/۱۱/۱۸ - ۱۰:۲۴:۱۵
@ قاسمپوزش از بنده، که شما درست نوشته بودی...
user_image
شهره
۱۳۹۷/۱۲/۰۴ - ۲۲:۳۶:۴۵
ما انسانها بری از خطا نیستیم، منتها هرچه روح انسان پاک تر باشه مجازات عمل سریعتر به او بر می گرده (که این می تونه حتی یک لحظه غفلت از یاد خدا باشه) شاید سنایی اینجا اشاره به این قانون داره، که البته شاعر اون رو در اندرز به ما گفته نه عالم ربانی مثل خودش.
user_image
nahal n
۱۳۹۷/۱۲/۲۵ - ۱۱:۵۲:۴۳
آهنگ محسن چاوشی به نام ملکاپیوند به وبگاه بیرونی
user_image
nahal n
۱۳۹۷/۱۲/۲۵ - ۱۱:۵۳:۱۸
پیوند به وبگاه بیرونیآهنگ ملکا محسن چاوشی
user_image
نیما
۱۳۹۷/۱۲/۲۵ - ۱۵:۲۳:۱۱
طلایه دارِ شعرِ عارفانه حکیمِ عارفِ عاشق سنایی غزنویست اوست که رهنمای بزرگانِ پس از خویش است با یک غزل و یک بیت که در فهمتان شاید نگنجد حکیم بزرگوار را مورد قضاوت های ناشیانه و عاری از راستی قرار ندهید
user_image
مهران
۱۳۹۷/۱۲/۲۶ - ۰۱:۳۸:۲۱
سلام و عرض ادب. شعر زیبایی است.. درود بر روح سنایی عزیز...بنظر بنده گفتنِ چنین مطلبی که: "به یک هزارم دنیا و ادراک این بزرگان هم راه نبرده ایم" و یا "ادراکات بزرگانی مانند سنائی با ادراکات انسانهای عادی متفاوت است مخصوصا زمانی که در حال ذوق و جذبه ادراکات باطنی خود را در غالب شعر بیان می کنند" و از این دست مطالب و سخن ها، سخن ثقیلی است...! بنظر بنده بیش از حد در غیرمعمول نشان دادن و زیادی بزرگ کردن افراد تلاش میکنیم! (امیدوارم سوتفاهم نشود؛ به نظر همه ی عزیزان احترام میگذارم. همچنین سنایی را بزرگ و قابل احترام و صاحب نظر میدانم)سنایی بزرگوار و خیلی از شاعران ارجمند ما، بر اساس محیط زندگی و ژن، اعتقادات و باورهایی اکتساب نموده اند و این باورها، هرکدام در زمینه ی خود میتواند یک "نظریه" باشد؛ نه مرجع. هیچ نظریه ای از هیچ شاعر، دانشمند و حتی عارف و... نمیتواند صد در صد درست باشد و بیش از حدِ معمول بزرگ. هر فرد بزرگی در عرصه ای، علومی را به دست آورده که حتی ممکن است در برخی نمونه ها، آن علوم از نظر ریشه ای دچار مشکل باشد.. بنظرم هر نظریه ای میتواند در گشایش راه جهت دستیابی به علم بیشتر و جدیدتر مفید باشد. برای ما معمولا حالت جذبه و ذوق و به اصطلاح بی خویشی خیلی از شعرا و به اصطلاح عرفا، ورای از این جهان بچشم می آید!؛ در حالی که در علوم روانشناختی جدید، این حالات "میتواند" (شاید) نشانگر برخی اختلالات، کمبودها و یا سایر خصوصیات درونی و روحی باشد. (به این نکته آگاهم که این حرفهای من به مذاق خیلی از افراد خوش نمی آید و صرفا هم نمیگویم که این حالات بی ارزش اند؛ ولی میگویم ممکن است دلایل متفاوتی برای نظریات و تفکرات و حالات هر فرد وجود داشته باشد.). من از همه ی عزیزان تقاضا دارم در علوم دیگر هم مطالعه بفرمایند. سپاس از توجهتان.
user_image
متین
۱۳۹۷/۱۲/۲۶ - ۰۷:۳۷:۰۴
محسن چاوشی هم این شعر رو خونده قطعه ای بنام ملکا
user_image
محسن پارسا
۱۳۹۷/۱۲/۲۷ - ۰۷:۲۱:۱۸
خدمت دوستانیکه میپندارن حمد خدا و ترس جهنم با هم جمع نمیشه برای یک بار حداقل دعای کمیل رو بخوانند لطفا.مولا علی ع که سرآمد تمام عرفا و عقلا هستن بعد از نام بردن عذاب های متعدد آخرین عذابی که اسم میبرن چیه ؟الهی و سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک.بدترین درد از نگاه معشوق همینه و لا غیر.جهنم برای آدمای کوچکی مثل من شاید آتش و درد باشه ولی برای اهلش فقط دوری از معشوق هست که جهنم رو دردناک میکنه.
user_image
حسین
۱۳۹۷/۱۲/۲۸ - ۱۵:۰۶:۲۰
ناز نفس اهوراییت محسن جان چاوشی
user_image
پرویز
۱۳۹۷/۱۲/۲۹ - ۰۲:۳۳:۳۷
با سلام و خدا قوت به همهلب و دندان سنایی همه توحید تو گویدمگر از آتش دوزخ بودش روی رهاییدر اشعار عارفان تمثیل زیاد دیده میشوددر واقع این بیت نشان دهنده ترس از دوزخ نیستعارف کسی هست که در زمان حال زندگی میکند و گذشته و آینده برای او وجود و معنایی ندارد.و آتش دوزخ در اینجا، یعنی افتادن به ذهن محدود و با این ذهن محدود خدا را وصف کردن که امکان پذیر نیست و خداوند بینهایت است و در یک جای محدود جای نمیگیرد به همین خاطر مدام میگه نتوان وصف تو گفتن.مثل این بیت شعرگر بشکافند سر و پای منبه جز الله نیابند در اعضای منو در واقع گفتن رهایی از اتش دوزخ از عارف گرانقدر جناب سناییهمین بوده که خدایا مدام ذکر تو میگویم و سراپا تو شوم که از این محدودیت ذهن که در مقابل بینهایت خدا از اتش دوزخ هم بدتر است.و من مدام ذکر تو گویم که به بینهایت و ابدیت تو زنده شوم و به فضای یکتایی بیایماین معنای رهایی و ازادی از اتش دوزخ است.اتش دوزخ چیزی در اینده نیست بلکه هر لحظه که با محدودیت ذهن فکر و عمل میکنیم افتاده ایم در اتش دوزخ.و تنها راه رهایی از این اتش دوزخ ذهن: یکی شدن با خداست که این برای عوام توهم است.و بد برداشت میکنند چون ما بهشت و جهنم را در اینده میدانیمدر صورتی که هر لحظه ذکر خدا میگوییم و عاشقیم در بهشت هستیمو هر گاه از ذکر خدا باز میمانیم و به افکار منفی و محدودیت ذهن می افتیم، جهنم را تجربه میکنیم.با تشکر
user_image
مهران
۱۳۹۷/۱۲/۲۹ - ۰۳:۱۱:۱۰
با سلام......هر کسی از ظن خود شد یار من...وز درون من نجست اسرار من.امثال عرفایی مانند حکیم سنایی ..به حقیقت رسیدند...به نور خداوندی...هر غزل و قصیده ای که در مدح خداوند گفتند نه از روی ترس بلکه از روی عشق و علاقه به خداوند سرودند...آن قدر در نور خداوندی غرق شدند که این دنیا برایشان پشیزی ارزش نداشت...این قدر به رحمت خداوند ایمان داشتند که مطمع بودند آن دنیا هم رحمت خداوند شامل حالشان می شود.....بیت آخر هم ایهام دارد وبرای افراد عامی مورد استفاده قرار می گیرد......
user_image
مهرانsmt
۱۳۹۸/۰۱/۲۹ - ۱۶:۳۴:۱۹
شعر بسیار زیباییست اما براستی کدامین خدا را ستایش میکند؟ همه عزی و جلالی آنست که ما از ذات وجودی خدا انتظار داریم اما آیا واقعا میتوان خدایی را “که نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی “ را شناخت و ستود؟ یا این تنها تظاهر و تقلید از احساسات و عقاید پدران ماست؟ اندکی آزادانه فکر کنیم به دور از حسی که ممکن است شعر شعرا یا آواز خوانندگان به ما بدهند... اسیر تفکرات گذشتگان خود نباشیم ، با عقل و منطق خودمان تصمیم بگیریم . آزادانه زندگی کنیم آزادانه انتخاب کنیم بدون پیش فرضهای همیشگی. عرض بنده به منظور تکفیر خدا یا ضایع کردن کردن شاهکار شاعر نیست ، تنها قصد دارم به تفکر بدون حد و مرز دعوتتان کنم . والسلام .
user_image
زززز
۱۳۹۸/۰۱/۳۰ - ۱۱:۳۸:۱۵
یعنی چی که " تو زن و جفت نداری، احد بی زن و جفتی " ؟ اصلا مگر خدا مرد است که زن داشته باشد یا نه؟
user_image
محسن،۲
۱۳۹۸/۰۱/۳۰ - ۱۳:۱۱:۲۷
ززززاول آنکه جفت به مانای همسر هم می تواند باشد دوم ، بله خدا در قرآن مرد است همیشه لفظ ” هُوَ “ برای خدا بکار برده شده سوم ، آدم یک کتابی برای خودش می بافد
user_image
ناصر
۱۳۹۸/۰۱/۳۰ - ۱۵:۳۲:۳۹
میشه یکی بت پرستی رو برای من معنا کنه برای خودش یک بت درست کرده ، اسمشو گذاشته خدا ، بعد برای او شعر سروده هرچه صفت خوب انسانی ست رو به او نسبت داده راستی ، اگر به جای خدا لفظ ” هیچ “ را می گذاشت نیز تمام این صفات را می توانست برای هیچ بگوید :بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازیبری از بیم و امیدی بری از چون و چراییبری از رنج و گدازی بری از درد و نیازیبری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی
user_image
پارسا فارسی
۱۳۹۸/۰۲/۰۷ - ۰۷:۵۶:۵۵
سلام بر شمامتاسفانه یک بیت بر اثر کثرت استعمال در اشتباه، مدام و مدام تکرار شده است، تا جایی که در تصحیحات هم همین اشتباه مورد استفاده قرار گرفته استاصل بیت این است:ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی؛ و سَنایینرود جز به همان ره که تواَش راهنمایی...یعنی سنایی جز آن راه نرودو اگر دقت نمایید قافیه باید با هجای ـَ ا ای باشدولکن کلمه ی «خُدایی» دارای هجای ـُ ا ای است.پایدار و درپناه حق
user_image
محمد سعید
۱۳۹۸/۰۲/۱۲ - ۱۶:۵۴:۰۴
به راستی که سنایی عزیز با این شعر حق بندگی را نسبت به معبود ادا کرده استِ. در واقع بهتر بگوییم حق عاشق را نسبت به معشوق
user_image
محمد سعید
۱۳۹۸/۰۲/۱۲ - ۱۷:۰۶:۱۴
آقای محسن عزیز که نوشته ای سنایی از خدای خویش یک بت ساخته است و میتوان در شعر او واژه خدا را با هیچ جایگزین کرد; باید بگویم که اتفاقا متوجه نکته جالبی شده ای در نگاه عرفا خداوند همان هیچ چیز است . هیچ چیزی که به همه چیزها مجال بودن میدهد. درست مثل تخته سیاهی که به نوشته های روی خودش امکان وجود میدهد. البته درک این مطلب از عهده ذهن خارج است.
user_image
محمد
۱۳۹۸/۰۳/۰۷ - ۰۵:۰۱:۰۰
با سلام این شعر منسوب به سنایی که شاید معروف ترین شعر سنایی است. که با همه شهرت بسیار در هیچ کدام از نسخه های معتبر او که تا قرن دهم کتابت شده اند وجود ندارد. از جمله نسخه بسیار قدیمی موزه کابل و نسخه کتابخانه بایزید ولی الدین به شماره 2627 مکنوب 684-683 و نسخه کتابخانه ملک به شماره 5468 از قرن هشتم و نسخه کتابخاننه ملی به شماره 2353 و همچنین این شعر با جهانبینی و تفکر عرفانی او هم قابل تطبیق نیست.برای اطلاعات بیشتر مراجعه شود به کتاب تازیانه های سلوک ص 372 و نیز در اقلیم روشنایی ص 207 نوشته دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی
user_image
مهدی
۱۳۹۸/۰۳/۱۲ - ۱۹:۱۴:۳۵
همانطور که امام علی (ع) در دعای کمیل میفرمایند ترس ایشان وتمامی عرفای دگر در قیامت آتش نیست بلکه همان دوری از خداست که در همین دنیا هم دوزخ خیلی از افراد میشود
user_image
سینا محمدیان
۱۳۹۸/۰۳/۲۴ - ۰۴:۰۱:۲۳
با سلامبه نظر درست تر نیست که درمصرع همه نوری و سروری همه جودی و جزایی بگوییم: همه نوری و سروری همه جودی و سخاییبا تشکر فراوان
user_image
ک ر
۱۳۹۸/۰۴/۰۲ - ۱۵:۲۳:۰۵
عالیه عالی ، هر دفعه میخونمش عظمت خداوند و حس میکنم، خدا رحمتشون کنه . ملک کامروایی ، نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی همه عزی و جلالی :')
user_image
محسن
۱۳۹۸/۰۶/۱۳ - ۲۳:۱۸:۳۸
باسلامشاعر به زیبایی تمام در تمام ابیات با عشق از معشوق خود سخن گفته و در مصرع آخر فقط اسم رهایی از دوزخ رو آورده . پس بهتر نیست ابراز عشق که کاملا از تک تک کلمات به انسان القاء می شود را هم دید و تحسین نمود.باتشکر
user_image
عماد
۱۳۹۸/۰۶/۲۵ - ۰۲:۳۷:۵۸
سلام دارم خدمت همه دوستانبه نظر بنده کسانی که اینجا هستیم همه درد یکسان داریم چون این شعر رو خوندیمچه زیباست نگاه کنیم و ببینیم کُنه تمام نظرات به یک سمت هست چه خوب است که ببینیم همه به یک سمتیمچه خوب است که همه در دل خود می گوییمهمه یارست و نیست غیر از یارواحدی جلوه کرد و شد بسیار
user_image
امیررضا
۱۳۹۸/۰۷/۰۳ - ۰۷:۵۵:۵۰
در بیت هشتم مصرع دوم عبارت { نتوان شبه تو جستن } درسته لطفا تصحیح شود.
user_image
محمد
۱۳۹۸/۰۹/۰۳ - ۰۵:۰۷:۵۶
سلام.نکته ای که اینجا وجود داره و من از آن لذت میبرم اینه که همه دوستان کم و بیش یک شبه سنایی در وجود خودشون حس میکنن.و شاید دلیل آن وحدت وجود باشد
user_image
محمد
۱۳۹۹/۰۲/۲۴ - ۰۷:۴۶:۴۸
شعر تناقض محضهکلی صفت میده و تمثیل میزنه بعد میگه نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجیشاعر و فیلسوف فقط خیام و بس
user_image
بهراد
۱۳۹۹/۰۵/۰۶ - ۰۴:۴۸:۱۷
خیر عزیزانم عارفان از هیچ نترسند و در وصف بیایند تا بدانیم و رشد کنیم جهنم و دوزخ یعنی روی برگرداندن یار و معشوق حتی وقتی عشق زمینی روی برگرداند تمام تنمان به آتش خواهد افتاد تمام بند بند وجودمان در تلاش جدایی خواهند نشست متاسفانه ترس را برای مان بیهوده تشبیح کردند پروردگارمان رحمان و رحیم است و هر چه به رحمت کند از غظب گرفته تا رحمت همه و همه رحمت و فضل و بخشش اوست تا ما یادبگیریم و رشد کنیم و به او بشتابیم هرگز لحظه ای از ما نظری برنداشته که درغیر این صورت مطمعن باشید هیچ از هیچ باقی نخواهد ماند و چون هستیم که درک و لذت در مسیرش بودن را داریم و ترس از دوزخ و جهنم یعنی روی برگرداندن یار
user_image
محمود سیاوش
۱۳۹۹/۰۷/۱۵ - ۰۴:۱۳:۰۱
خدایت بیامرزد که مامورشدی ویکی از راه رسم ذکر گفتن را به ما آموختی ثوابش تا ابد هدیه به روح بزرگوارت
user_image
علوی
۱۳۹۹/۰۸/۱۴ - ۱۶:۰۱:۲۰
با عرض ادب و احترام خدمت دوستان و فرهیختگان گرامیدر رابطه با دوزخ و یا ترس از آتش دوزخ برای بزرگواری همچون سنایی دوزخ به معنای واقعی کلمه جایی که آتش سوزان باشد نیست بلکه در تصور عرفا دوزخ جایست که نفس بر انسان غلبه میکند و بهشت جایست که انسان بر نفس غلبه میکند و برزخ جایست که انسان در کشمکش نفس میباشدبدیهی است که نمیتوان عارفی چون سنایی را با ادراک خودمان قضاوت کرد
user_image
آرین ۲۰
۱۳۹۹/۰۸/۲۷ - ۱۴:۲۹:۴۳
وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالکافِرینَ . بیت آخر اشاره به آیه 49 سوره توبه دارد .اشاره آیه به این امر است که جهنم همین حالا کافران را احاطه کرده است .لب و دندان سنایی همه توحید خداوند را میگوید تا از جهنمی بودن در این دنیا نجات پیدا کند و آنکه روحش در این دنیا بوی جهنم ندهد زمینه سیر و سلوک و عاشقی در وجودش آماده میشود ، پس می آموزد که از اولین گام های سیر سلوک عارفانه توحید میباشد .
user_image
میثم
۱۳۹۹/۰۹/۰۴ - ۰۴:۴۴:۱۲
چقدر زیبا .....اشکهای چشمام چه زیادن چرا بند نمیاد ؟؟؟چقدر دوست دارم خدارو ببینم
user_image
پرنیان
۱۳۹۹/۰۹/۱۶ - ۰۷:۰۰:۴۹
من هم با جناب احسانی راد موافقم یکم وزنش ناقصه
user_image
کیان
۱۳۹۹/۱۲/۰۷ - ۰۶:۳۳:۳۱
درود بر شما میخواستم بگم که اگرچه سنایی انسانی دانا و بزرگ و عارف بوده است اما در بیت سوم تبعیض قائل شده است و خدا را مرد فرض کرده است اگر این بیت سوم را سنایی نمی گفت شاید مریدان بیشتری داشت با سپاس
user_image
خاتمی
۱۴۰۰/۰۱/۰۴ - ۰۲:۵۹:۰۹
همه جودی وسخایی درست تر نیست؟ قبلا به این صورت خوانده بودم
user_image
پوریا
۱۴۰۰/۰۱/۰۸ - ۰۴:۲۴:۴۶
ببخشید ولی ماها خیلی در مقابل ادب ایشون ناچیزیم که در مورد ایشون که یکی از بزرگترین شاعران ایران هستند خیلی با کمال دانایی نظر می دهید و تازه پا را فراتر گذاشته غلط هم میگیرید. مشکل ما ایرانیه اینه که هیچی سر جای خودش نیست
user_image
مجید
۱۴۰۰/۰۱/۲۴ - ۲۲:۰۲:۰۸
سلام خدا رحمتش کنه بنده با خوندن و شنیدن این شعر توسط خوانندگان مختلف به وجد میام انگار دارم با پروردگارم حرف میزنم و به رقص در میام و معبودم انگار یه لبخندی ........... دوستان توصیه میکنم با صدای استاد شجریان و آقای پیام عزیزی بشنوید تو خلوت و حال کنید با پروردگار خودتان آرزوی بنده که خدا کنه همتون درگیر عشق به معبود بشین حتی برای لحظه ای
user_image
فروغ
۱۴۰۰/۰۲/۰۴ - ۱۷:۲۵:۴۶
سلام دوست عزیز این چه بیانی است؟ این چه صذایی است؟ لطفا اشعار را با صدای ناخوش بی ارزش نکنید
user_image
محمدرضا خانی
۱۴۰۱/۰۲/۰۴ - ۱۳:۴۳:۰۵
یا آمال العارفین ... چه عجیب ... اکثریت سعی میکنند حمد و ثنا را صرفا به عشق ورزی شاعر نسبت به خداوند نسبت بدهند . در حالیکه مصرع آخر جایی برای بحث باقی نمیگذاره ... به طور کل عشق به خدای بی نیاز و حمد و ثنای آن با عشق به یک موجود نیازمند متفاوته . خداوند به حمد و ثنا و عشق ورزی ما نیاز نداره و این ما هستیم که نیازمند این عشق ورزی هستیم ولو به امید دوری از آتش دوزخ ... البته به صورت ناخود آگاه عشق ورزی به حضرت اله ، ما را به دلیل قرب الی الله از آتش دوزخ که همان دوری از نفس سرکش و غرور و تکبرمان است دور میکنه ... خلاصه همه یک چیز را میفهمیم و اون عشق به ذات بی نیازه و فقط در علت این عشق ورزی اختلاف ظاهری داریم ...  امشب شب ۲۳ ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱ ه ش است . خدایا ما را در این شب از عاشقان خاصه خودت قرار بده و شهد شیرین آن را به ما بچشان ... سبحانک ( زیباترین و کوتاهترین عبارت عاشقانه ) یا لا الله الا انت ،  الغوث الغوث خلصنا من النار ( من النار ؛ در واقع دور شدن از نفس سرکشه و اعمال نفسانی مونه )  ... التماس دعا
user_image
seyyed omid ravanfar
۱۴۰۱/۰۲/۲۷ - ۱۰:۱۱:۳۷
عالی
user_image
یوسف شیردلپور
۱۴۰۱/۱۱/۱۷ - ۱۲:۵۲:۴۹
درود بر همه دوستان دل وحاشیه ونظراتی که ارائه دادید ویک نکته که هست اینکه شاعر بزرگ سنائی عزیز دربیت اخر می‌فرماید که  لب ودندان سنایی همه توحید توگوید مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی،  میگه اگر، مگر یا اگر یعنی مطمئن نیست ومردده وامیدوار به لطف خدا واین ودرخواست وتو قع ما وبندگان خداست که وقتی کار خوب انجام میدند انتظار پاداش دارند، دیگه خودمان را که نمیتونیم گول بزنیم خوب چه کسی بهتر از خدا؟!! بااحترام به نظرات سروران گرامی✋  
user_image
ابوتراب. عبودی
۱۴۰۲/۰۹/۰۳ - ۰۵:۴۷:۰۹
باعرض سلام و ادب و احترام محضر استادان فرهیخته و ارجمند.    ز بسم الله  سخن آغاز کردم     درِ دل را  به دفتــر باز کـردم به نام آنکه هستی بخش ِ جان است پــــــــدیــــــدار آورِ نطق ِ زبان است علیم است و حکیم است و توانا بــُــــوَد آگاه از انــــــدیشه ی  ما منزّه خالقی کو مستعان است خبیـر و  واقفِ سـرّ نهان است عناصر باد و آب و آتش و خاک زمین و  آسمان و  هفت افلاک هم از ذرات و  اجـرام سماوات شب و روز سال و مه مجموع آیات هـرآنچـه آشکارا وُ نهان است همه صنع خدای مهربان است خدا بِالذّاتِ  حـیِّ لایزال است به چشم سر خدا دیدن محال است جمالت زان جمالِ کبریایی ست دلت مأوای انــــوار الهـــی ست خـدا از دیـده ها مستور باشد  دو چشمت از خدا پر نور باشد نظر کن در فصول چار گانه ،۱ ببین صنع خـــداونــدِ یگانه خدا  را در زمستان و بهاران تـوان فهمیـد از شأن گیاهان گل و پروانه و طاووس و بلبل قناری نغمه خوان بر شاخه ی گل بــه هنگام بهار سبـز و  زیبا خـدا را در  رخ گل کن تماشا...   ا- چارگانه- چهارگانه. با عرض پوزش ،، مثنوی بیست و چهار بیت است چند بیت فوق تقدیم به محضر شما سروران گرامی و استادان فرهیخته و ارجمند، رقص آتش و  خون چاپ دوم ،، فصل اول،، باب توحید،،  با احترام ،ابوتراب عبودی
user_image
nahal n
۱۴۰۲/۱۰/۲۳ - ۱۷:۲۳:۳۵
پیوند به وبگاه بیرونی