
سنایی
شمارهٔ ۳۸
۱
ای شده پیر و عاجز و فرتوت
مانده در کار خویشتن مبهوت
۲
داده عمر عزیز خویش به باد
شده راضی ز عیش خویش به قوت
۳
متردد میان جبر و قدر
غافل از عین عزت جبروت
۴
ملکوت جهان نخست بدان
پس خبر ده ز مالک ملکوت
۵
مگذر از حکم «آیةالکرسی»
سنگ بفگن چو یافتی یاقوت
۶
آل موسی و آل هارون را
چون ز لاهوت دان جدا ناسوت
۷
نشنیدی که چون نهان گردد
سر حق با سکینه در تابوت
۸
جز سنایی که داند این حکمت
با چنین حکمت سخن مسکوت
تصاویر و صوت

نظرات