سنایی

سنایی

شمارهٔ ۴۱

۱

گفتی که بترسد ز همه خلق سنایی

پاسخ شنو ار چند نه‌ای در خور پاسخ

۲

جغد ار که بترسد بنترسد ز پی جنس

آن مرغ که دارند شهانش همه فرخ

۳

آن مست ز مستی بنترسد نه ز مردی

ور نه بخرد نیزهٔ خطی شمرد لخ

۴

در بند بود رخ همه از اسب و پیاده

هر چند همه نطع بود جایگه رخ

۵

نز روی عزیزیست که چون مرکب شاهان

رایض نکند بر سر خر کره همی مخ

۶

گویی که نترسم ز همه دیوان آری

از میخ چه ترسد که مر او را نبود مخ

۷

بیدار نه‌ای فارغی از بانگ تکاتک

بیمار نه‌ای فارغی از بند اخ و اخ

۸

ایمن بود از چشم بد آن را که ز زشتی

در چشم کسان چون رخ شطرنج بود رخ

۹

زان ایمنی از دیدن هر کس که بگویند

اندر مثل عامه که کخ را نبرد کخ

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۶۱۸

نظرات