
سنایی
شمارهٔ ۶۱
۱
با سنایی سره بود او چو یکی دانگ نداشت
چون دو دانگش به هم افتاد به غایت بد شد
۲
به قبول دو سه نسناس به نزدیک خران
گرچه دی بیخردی بود کنون بخرد شد
۳
راست چون تا که جز آحاد شماریش نبود
چون مگس بر سر او رید نهش نهصد شد
تصاویر و صوت

نظرات