سنایی

سنایی

شمارهٔ ۹۰

۱

نمی‌داند مگر آنکس مراد از کشف حال آید

که کشف حال را در حال بی‌حالی زوال آید

۲

زوال حال آن باشد کمال حال بی‌حالان

که درگاه زوال حال بی‌حالان مجال آید

۳

اگر چه هر که در کوی هدی باشد به شرع اندر

چو در کول جلال آید همه خویش جلال آید

۴

ز حال آنگه شود صافی دل بدحال مردی را

که از کوی هدی بی‌حال در کوی ضلال آید

۵

نهان گشتست حال کشف در دلهای مشتاقان

تو آوازی بر آر از دل چنان دل کز خیال آید

۶

به جامی عذر یکسان شد سنایی را به هر حالی

ز تلخی عیش او دایم همی بوی زلال آید

تصاویر و صوت

دیوان حکیم سنایی غزنوی (بر اساس معتبرترین نسخه ها) به اهتمام پرویز بابایی - سنایی غزنوی - تصویر ۶۲۸

نظرات