
سنایی
رباعی شمارهٔ ۷۱
۱
شبها ز فراق تو دلم پر خونست
وز بیخوابی دو دیده بر گردونست
۲
چون روز آید زبان حالم گوید
کای بر در بامداد حالست چونست
تصاویر و صوت

نظرات
مامیترا