
سنایی
رباعی شمارهٔ ۷۹
۱
چندان چشمم که در غم هجر گریست
هرگز گفتی گریستنت از پی چیست
۲
من خود ز ستم هیچ نمیدانم گفت
کو با تو و خوی تو چو من خواهد زیست
تصاویر و صوت

نظرات