سنایی

سنایی

بخش ۱۰ - فی الحفظ و المراقبة

۱

هرکه را عون حق حصار شود

عنکبوتیش پرده‌دار شود

۲

سوسماری ثنای او گوید

اژدهائی رضای او جوید

۳

نعل او فرق عرش را ساید

لعل او زیب فرش را شاید

۴

زهر در کام او شکر گردد

سنگ در دست او گهر گردد

۵

هرکه او سر برین ستانه نهد

پای بر تارک زمانه نهد

۶

عقل درمانده را بدین درخواند

زانکه درماند هرکه زین درماند

۷

ترسم از جاهلی و نادانی

ناگهان بر صراط درمانی

۸

جاهلی مر ترا به نار دهد

تا ترا کوک و کوکنار دهد

۹

لقمه دیدی که مرد می‌خاید

گندمی زان میان برون آید

۱۰

بوده پیش جراد و مرغ و ستور

دیده تاب خراس و تف تنور

۱۱

داشته زیر آسیای تو پای

که نگه داشتش خدای خدای

۱۲

از پیِ حفظ مال و نفس و نفس

او ترا بس تو کرده‌ای زو بس

۱۳

من بگویم ترا به عقل و به هوش

گر ببندی تو پند من در گوش

۱۴

سگ و زنجیر چون به دست آری

آهوی دشت را شکست آری

۱۵

پس بدین اعتقاد و این اخلاص

از برای معاش و کسب خلاص

۱۶

اعتماد تو بر سگ و زنجیر

بیش بینم که بر سمیع و بصیر

۱۷

نور ایمانت را در این بنیاد

آهنی و سگی به غارت داد

تصاویر و صوت

حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة به تصحیح مدرس رضوی - ابوالمجد مجدود بن آدم السنائی الغزنوی - تصویر ۱۱۵

نظرات