
سنایی
بخش ۳۴ - تمثیل
۱
زالکی کرد سر برون ز نهفت
کشتک خویش خشک دید و بگفت
۲
کای هم آنِ نو و هم آنِ کُهن
رزق بر تست هرچه خواهی کن
۳
علت رزق تو به خوب و به زشت
گریهٔ ابر نی و خندهٔ کِشت
۴
از هزاران هزار به یک تو
زانک اندک نباشد اندک تو
۵
شعلهای زو و صدهزار اختر
قطرهای زو و صد هزار اخضر
۶
بیسبب رازقی یقین دانم
همه از تست نانم و جانم
۷
مرد نبود کسی که در غمِ خور
در یقین باشد از زنی کمتر
تصاویر و صوت


نظرات