
سنایی
بخش ۳۶ - تمثیل در بیداری
۱
نه بپرسید کاهلی ز علی
چون شنید از زبان دل گسلی
۲
که بگوی ای امیر جان افروز
که شب تیره به بود یا روز
۳
مرتضی گفت بشنو ای سایل
سوی ادبار خود مشو مایل
۴
عاشقان را در این ره جانسوز
تبش راز به که تابش روز
۵
هرکه دارد ره تبش در دل
در نماند پیاده در منزل
۶
در جهانی که عشق گوید راز
نه تو مانی نه نیز عقل تو باز
تصاویر و صوت

نظرات