
سنایی
بخش ۱۲ - اندر مراتب عقل
۱
هست اعضا چو شهر و پیشهوران
عقل دستور و دل در او سلطان
۲
خشم شحنه است و آرزو عامل
این یکی ظالم آن دگر جاهل
۳
عامل ار هیچ شرط بگذارد
خرد او را به شحنه بسپارد
۴
شحنهگر هیچ گون سگالد بد
این موّکل برو بود ز خرد
۵
نفس سلطان اگر بود عادل
با تن و عقل و جان شود بیدل
۶
ترجمان دل است نطق و زبان
مر زبان تنست سود و زیان
۷
ترجمان چون ز روی دور زمان
پشت یابد ز قوّت سلطان
۸
گر بیابند ازینکه گفتم بهر
خوش بود پادشا و خرّم شهر
۹
ور همه طالبان کام شوند
مالک ملک ناتمام شوند
۱۰
گرنه در امر عقل و دل باشند
همه هم خوار و هم خجل باشند
۱۱
عقل و دل را اگر مطیع شوند
در حضیض فنا رفیع شوند
تصاویر و صوت

نظرات
پیرهادی