
سنایی
بخش ۱۳ - در ذکر قوای حاسّه و حافظه
۱
نفس کو مر ترا چو جان دارست
بی تو در جسم تو بسی کارست
۲
گرچه آن پنج شحنه بیکارند
سه وکیل از درونت بیدارند
۳
آن کند هضم و این کند قسمت
آن برد ثفل و این نهد نعمت
۴
آن نماید ره این کند تدبیر
این شود حافظ آن کند تعبیر
۵
آن نبینی که چون به خواب شوی
فارغ از زحمت و عذاب شوی
۶
از برای فراغت و خوابت
وز برای صلاح و اسبابت
۷
اندرین خاکدان ز آتش و باد
ز آب روی تو برد خاک نژاد
۸
تا ترا بر سریر سرِّ خرد
بنشاند ز بهرِ راحت خود
۹
تو بر آسوده و خرد بر کار
تو بخفته درونت او بیدار
تصاویر و صوت

نظرات