
سنایی
بخش ۱۵ - اندر طلب دنیا
۱
هرکه جست از خدای خود دنیی
مرحبا لیک نبودش عقبی
۲
هردو نبود به هم یکی بگذار
زان سرای نفیس دست مدار
۳
هست بیقدر دنیی غدّار
مر سگان راست این چنین مردار
۴
وانکه از کردگار عقبی خواست
گر مر او را دهیم جمله رواست
۵
زانکه گشتای خوب کاران راست
جمله عقبی حلال خواران راست
۶
وانکه دعوی دوستی ما کرد
از تن و جان او برآرم گرد
۷
هیچ اگر بنگرد سوی اغیار
زنده او را برآورم بردار
۸
دانی از بهر چیست رنج و عنا
زانکه اللّٰه اَغیَرُ منّا
۹
تن خود از دین به کام دارد مرد
هرچه جز حق حرام دارد مرد
تصاویر و صوت

نظرات