سنایی

سنایی

بخش ۴ - اندر صفت مرید

۱

لب چو بگشاد پیر فرزانه

سایه بیرون گریخت از خانه

۲

پیر را گفتم از سرِ تحقیق

ای ترا ملک دین جدیر و حقیق

۳

من که با تو دمی بگفتم غم

به همه عمر ندهم آن یک دم

۴

عمر بی دوستان نه عمر بُود

عمر بی‌یار عمر غمر بُوَد

۵

عمر با دوستی که او یکتاست

یک دمی را هزار ساله بهاست

۶

دل ز بند تو خوش بُوَد به عذاب

چه عجب کز نمک خوش است کباب

۷

جان ز روی تو در ارم باشد

دل ز تایید تو خرم باشد

۸

چون تو در مرکز حقیقت و حدق

نیست یک پادشا به مقعد صدق

۹

از تو صحرا حریر پوش شود

وز تو نیها شکر فروش شود

۱۰

از تو باید کلید قفل وفا

سرِ صندوق صدق و دستِ صفا

۱۱

از تو بیهوش جفت هوش آمد

که هیولی برهنه پوش آمد

۱۲

مردم از نیک نیک‌خو گردد

باز چون بد بُوَد چنو گردد

تصاویر و صوت

حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة به تصحیح مدرس رضوی - ابوالمجد مجدود بن آدم السنائی الغزنوی - تصویر ۳۹۲

نظرات