سنایی

سنایی

بخش ۱۶ - در نکوهش حرص گوید

۱

حرص بگذار و ز آز دست بدار

حرص و آزست مایهٔ تیمار

۲

حرص را ز آنکه قهر خواند اله

عاقل از وی بدان نساخت پناه

۳

هرکه او حرص را امام کند

خواب و خور جملگی حرام کند

۴

نقش رنگین و هیچ جان نه درو

خوان زرین و هیچ نان نه برو

۵

حرص نقشیست هیچش اندر زیر

نکند هیچ هیچ کس را سیر

۶

هرکه را دیو حرص مهمان بُرد

تو حقیقت شنو که گرسنه مرد

۷

آز پر باد چون درو پیچی

کدخداییست خانه پر هیچی

۸

هرکه او آز را متابع گشت

بگذشت از ثلاث و رابع گشت

۹

به غروری ببرده خواب همه

نان نداده ببرده آب همه

۱۰

خلق ازین گردخوان دیرینه

دیده سیلی و هیچ سیری نه

۱۱

تا قیامت نخورده مهمانش

یک شکم نان سیر بر خوانش

۱۲

این دو در دوزخ از درون تو باز

صورتش سوی عقل شهوت و آز

۱۳

زین دو گر در فنا نپرهیزی

در بقا از درونشان خیزی

تصاویر و صوت

نظرات