سنایی

سنایی

بخش ۴۴ - در کاهلی گوید

۱

بشنو از بارگاه مصطفوی

تا چه دانی ز نکتهٔ نبوی

۲

صفت کاهلان دین در راه

هست لفظ من استوی یوماه

۳

اسب کودن به غزو نیست دوان

ورنه چون خر نداردی پالان

۴

بر تن خود نه‌ای مغفّل بار

زانکه باشد سیاه بدکردار

۵

شرع ورزی نیاید از منبل

حق گزاری نیاید از کاهل

۶

آنکه او شرع را شود منقاد

نرود چون خران به راه عناد

۷

بندهٔ شرع باش تا برهی

ورنه گشتی به پیش دیو رهی

۸

مر ترا گر به سوی خانه برد

اشهب و ادهم زمانه برد

۹

خام و گم‌نام رفته از خانه

که بود جز جنین و افگانه

۱۰

گام زن همچو روز روشن باش

نه فسرده چو بام و روزن باش

۱۱

آب در گشتن است خوش چو گلاب

چو نگردد بگندد از تف و تاب

۱۲

دم به دم طوف کن به هر کویی

تا ببینی مگر نکورویی

۱۳

ور نکو گویی و نکو رایی

همچو اقبال باش هرجایی

۱۴

با همه خلق رای نیکو دار

خو نکودار و رای چون خو دار

۱۵

تنگ خویی نشان ادبیرست

خوی بد روبه و نکو شیرست

۱۶

خوی نیکو ترا چو شیر کند

خوی بد عالم از تو سیر کند

۱۷

نیست در خورد مر مرا دل و جان

یارب از هر دوام تو باز رهان

۱۸

چیست لذّت ز عمر با تکلیف

همه با هم رقیب و خصم و حریف

۱۹

زین همه خلق و زین همه بنیاد

بار تکلیف خویش بر تو نهاد

۲۰

گشت زین کاینات جمله خصوص

احسن‌الصوره مر ترا مخصوص

۲۱

گرد هزل و عبث چرا گردی

عمر خود در عبث هبا کردی

۲۲

که ترا غرهّ کرد بر دنیی

تا بدادی ز دست خود عقبی

۲۳

کار خود دیر و زود دریابی

لیک اکنون هنوز در خوابی

۲۴

غافلی زین زمانهٔ غدّار

از وجود زمانه دست بدار

۲۵

کین امانی نه پایدار بُوَد

حسرت‌افزای و عمر خوار بُوَد

۲۶

چون من و چون تو صد هزاران کشت

ناشده سرخ یک سر انگشت

۲۷

تو در این راه کودکی طفلی

نه شراب مروّقی ثفلی

۲۸

مرد راهی درآی و مردی کن

ورنه ره گیر و رو مه سردی کن

تصاویر و صوت

حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة به تصحیح مدرس رضوی - ابوالمجد مجدود بن آدم السنائی الغزنوی - تصویر ۵۱۳

نظرات